تومورهای مغزی خوش خیم
تومورهای خوش خیم
سرطان محسوب نمی شوند و دارای خصوصیات زیرند:
- بندرت زندگی بیمار را تهدید می کنند.
- بعد از جراحی و خارج کردن ، معمولا عود نمی کنند.
- به بافت های اطراف منتشر نمی شوند.
- به سایر نقاط بدن متاستاز (مهاجرت) نمی کنند.
تومورهای اولیه مغزی شامل آن دست از تومورهایی هستند که از بافت های مغزی و یا بافت های اطراف مغز ایجاد می گردند.
تومورهای اولیه به عنوان تومورهای گلیال (تومورهایی که از سلول های گلیالی تشکیل شده اند) و یا تومورهای غیر گلیال (تومورهایی که روی و یا داخل ساختارهای مغزی نظیر عصب ها، رگ های خونی و غده ها رشد می کنند) دسته بندی می گردند که می توانند بدخیم و یا خوش خیم باشند.
تومورهای مغزی متاستاتیک شامل تومورهایی هستند که در نقطه ای خارج از مغز یعنی در ناحیه دیگری از بدن (مانند سینه و ریه ) ایجاد شده که در نهایت از طریق جریان خون به مغز راه می یابد. تومورهای متاستاتیک به عنوان سرطان در نظر گرفته شده و بدخیم می باشند.
از هر چهار تنی که مبتلا به سرطان می باشند یک تن دچار متاستاز مغزی شده و برآوردها نیز حکایت از آن دارد، هر ساله 150000 تن به این نوع سرطان بدخیم دچار می گردند. 40 درصد از افرادی که مبتلا به سرطان ریه می باشند معمولا به متاستاتیک مغزی دچار می گردند. در گذشته نتیجه برای بیمارانی که دارای متاستاتیک مغزی تشخیص داده می شدند، چندان خوشایند نبود چرا که نرخ زندگی این افراد بیش تر از چند هفته بعد از تشخیص نبوده است. ابزارهای پیچیده تشخیص در کنار ابداع روش های پرتوزایی و جراحی باعث شده تا کیفیت و نرخ زندگی برای افراد گرفتار متاستاز مغزی بهبود یافته و تا چندین سال افزایش یابد.
میزان بروز در بزرگسالان
موسسه ملی سرطان برآورد کرده است، در سال 2012، 22910 بزرگسال (12630 مرد و 10280 زن) دارای تومورهای مغزی و دستگاه سیستم عصبی تشخیص داده خواهند شد. آنها همچنین تخمین زده اند، در سال 2012، 13700 تن از این بیماران در نهایت خواهند مرد. بین سال های 2005 تا 2009 متوسط سن ابتلا به تومورهای مغزی و تومورهای دستگاه سیستم عصبی 64 سال بوده است.
انواع تومورهای مغزی خوش خیم:
تومور کوردوما تومار خوش خیمی است که از رشد آهسته برخوردار بوده و در میان افراد دارای محدوده سنی 50 تا 60 سال شایع می باشد. معمول ترین مکان بروز این نوع تومور در کف جمجمه و یا در بخش پایینی ستون فقرات می باشد. علی رغم اینکه تومور کوردوما خوش خیم است، اما ممکن است به استخوان کناری حمله نموده و فشاری را به باف عصبی کناری وارد نماید. این نوع تومورها بسیار نادر هستند و تنها 0.2 درصد از کل تومورهای مغزی اولیه را تشکیل می دهند.
کرانیوفارنیژیوم عموما تومورهای خوش خیمی هستند اما به دلیل اینکه محل رشدشان نزدیک به ساختارهای حساس عمیق مغز است، برداشتن آنها دشوار می باشد. آنها معمولا از بخشی از غده هیپوفیز سرچشمه گرفته (ساختاری که تنظیم کننده بسیاری از هورمون های بدن می باشد)، از این رو تقریبا همه بیماران مبتلا به این نوع سرطان نیاز به درمان جایگزینی هورمونی دارند.
گانگلیوسیتوما، گانگلیوما و آناپلاستیک گانگلیوگلیوما تومورهای نادری هستند که شامل سلول های عصبی نئوپلاستیک بوده، قابل تمیز (تفکیک) می باشند و عمدتا هم در افراد جوان بروز می کنند.
گلوموس جوگولار تومورهای خوش خیمی هستند که معمولا در زیر قاعده جمجمه و در بالای ورید ژوگولار ایجاد می گردند. آنها رایج ترین فرم تومور گلوموس هستند. تومورهای گلوموس به طور کل 0.6 درصد از نئوپلاسم سر و گردن را تشکیل می دهند.
منینگیوماس با اینکه معمول ترین تومورهای درون جمجمه ای خوش خیمی به شمار می روند که 10 الی 15 درصد از کل نئوپلاسم های مغزی را تشکیل می دهند اما با این وجود درصد بسیار کمی از آنها همچنان می توانند بدخیم باشند. این تومورها از پرده های مغزی منشا گرفته که با ساختار غشا مانند خود اطراف مغز و نخاع شوکی را احاطه کرده اند.
پینئوسیتوما به طورکل ضایعات خوش خیمی هستند که از سلول های پینه آل نشات گرفته و عمدتا در بزرگسالان رخ می دهند. آنها اغلب خوب شناسایی شده، غیر تهاجمی و همگن می باشند که از رشد آهسته ای هم برخوردار هستند.
آدنوم هیپوفیز بعد از گلیوماس، منینگیوماس و شوانوما این نوع تومور از معمول ترین تومورهای درون جمجمه ای به شمار می رود. اکثر تومورهای آدنوم هیپوفیز خوش خیم بوده و از رشد تقریبا آهسته ای برخوردار می باشند. حتی تومورهای هیپوفیزی بدخیم هم به ندرت به سایر نقاط بدن سرایت می کنند. آدنوم ها رایج ترین نوع مرضی هستند که بر هیپوفیز اثر می گذارند. هر چند که این بیماری در کودکان نیز تشخیص داده می شود، اما با این وجود، افرادی که در هه 30 و یا 40 از زندگی خود هستند، بیشتر در معرض این نوع تومور قرار دارند. اکثر این نوع تومورها به طور موفقیت آمیزی قابل درمان می باشند.
شوانوما تومورهای خوش خیم و شایع در بزرگسالان می باشند. این نوع تومورها در طول رشته های عصبی ایجاد می گردند. عصب هایی که خود از سلول هایی تشکیل یافته اند که وظیفه ایجاد عایق الکتریکی برای سلول های عصبی را به عهده دارند. شوانوما معمولا به جای حمله به باقی مانده عصب نرمال، مکان آن را تغییر می دهد. آکوستیک نوروما رایج ترین نوع تومور شوانوما است که از هشتمین عصب جمجمه ای و یا وستیبولار کوکله نشات می گیرد و از طریق مغز به گوش سرایت می کند. هر چند که این نوع تومورها خوش خیم می باشند اما رشد و تحمیل فشار از جانب آن ها به رشته های عصبی و در نهایت مغز باعث به وجود آمدن عوارض پیچیده و یا حتی مرگ می شود. از دیگر مکان های رشد این نوع تومور می توان به ستون فقرات یا عصب هایی اشاره نمود که به قسمت های زیرین بدن گسترش می یابند.
انواع تومورهای مغزی بدخیم
گلیوماس شایع ترین نوع تومور مغزی در بزرگسالان است که 78 درصد از تومورهای مغزی بدخیم را تشکیل می دهد. آنها از سلول های گلیا که وظیفه حفاظت از مغز را به عهده دارند، نشات می گیرند. این سلول ها به سه دسته آستروسیت ها، اپندیمال ها و اولیگودندرو گلیال ها تقسیم می گردند. تومورهای گلیال شامل موارد زیر می باشند:
آستروسیتوما ها معمول ترین نوع تومورهای گلیومایی هستند که نیمی از تومورهای اولیه مغزی و نخاع شکی را تشکیل می دهند. منشا تومورهای آستروسیتوما سلول های ستاره شکل گلیالی هستند که آستروسیت نام دارند. آنها بخشی از بافت محافظتی مغز به شمار می روند. این تومور در هر بخشی از مغز ممکن است رشد کند اما رایج ترین مکان بروز آن مغز پیشین است. افراد در هر سنی که باشند می توانند مبتلا به این نوع تومور گردند اما بزرگسالان و به ویژه مردان میانسال در معرض بیشتری قرار دارند. آستروسیتومای مغزی در کودکان و افراد جوان شایع تر بوده و اکثر تومورهای مغزی کودکان نیز از همین نوع می باشد. این نوع تومور در کودکان به عنوان تومور درجه پایین در نظر گرفته شده، در حالی که در بزرگسالان درجه بالا توصیف می گردد.
اپندیموما از تغییر فرم نئوپلاستیک سلول های اپندیمال نشات می گیرند که پوشاننده سیستم بطنی بوده و 2 الی 3 درصد از تومورهای مغزی را تشکیل می دهند. اغلب آنها خوب شناسایی شده، در حالی که برخی دیگر از این مزیت برخوردار نمی باشند.
گلیوبلاستوم مولتی فرم تهاجمی ترین نوع تومور گلیالی می باشد. این نوع تومور به سرعت رشد کرده و به سایر بافت ها سرایت می کند. گلیوبلاستوم مولتی فرم به راحتی قابل تشخیص و پیش بینی نمی باشد. آنها ممکن است از چندین نوع متفاوت سلولی نظیر آستروسیت ها و الیگودندروسیت ها تشکیل شده باشند. این نوع تومور در میان افراد 50 تا 60 ساله زن و مرد رایج می باشد.
مدولو بلاستوما منشا این نوع تومورها معمولا در مخچه بوده و میزان بروز آنها نیز در کودکان بسیار بالا می باشد. آنها به عنوان تومورهای درجه بالایی شناخته شده اند که معمولا با پرتودرمانی و شیمی درمانی قابل درمان می باشند.
الیگودندروگلیوم این نوع تومورها از سلول هایی نشات می گیرند که وظیفه ایجاد پیه غلاف عصب را به عهده دارند. پیه غلاف عصب عایقی برای رشته های عصبی مغز به شمار می رود.
انواع دیگر تومورهای مغزی
همانژیوبلاستوما این نوع تومورها از رشد آهسته ای برخوردار بوده و محل آنها نیز عموما در مخچه می باشد. تومور همانژیوبلاستوما از لحاظ اندازه بزرگ بوده و معمولا به همراه یک کیسه رشد می کند. منشا این تومورها رگ های خونی بوده و در میان افراد میان 40 تا 60 سال و زن و مرد رایج می باشد.
رابدویید این نوع تومورها، تومورهای نادری بوده که به شدت تهاجمی می باشند و به درون سیستم عصبی مرکزی گسترش می یابد. آنها معمولا در چندین مکان از بدن (به ویژه کلیه ها) پدیدار می گردند. تومور رابدویید بیشتر در کودکان شایع بوده، اما بزرگسالان نیز به آن مبتلا می گردند.
تومورهای مغزی کودکان
منشا تومورهای مغزی در کودکان بافت هایی هستند که متفاوت از آن بافت هایی می باشند که عامل تومورهای مغزی در بزرگسالان به شمار می روند. پرتوتراپی به عنوان درمانی نسبتا قابل تحمل در بزرگسالان ممکن است مانع از رشد نرمال مغز در کودکان زیر 5 سال گردد. طبق مطالعات بنیاد تومور مغزی کودکان آشکار گشته است، تقریبا 4200 کودک در ایالات متحده دارای تومور مغزی تشخیص داده شده اند که 72 درصد از آنان کودکان زیر 15 سال می باشند.
برخی از انواع تومورهای مغزی بیش از آنکه در بزرگترها دیده شود، در کودکان یافت می شود. شایع ترین نوع تومورهای مغزی در کودکان مدولوبلاستوما، آستروسیتومای درجه پایین، اپندیموما، کرانیوفارنیژیوم و گلیوم ساقه مغز می باشند.
سازمان بهداشت جهانی به منظور نشان دادن میزان بدخیمی و یا خوش خیمی یک تومور، سیستمی را طراحی کرده است که بر اساس ویژگی های بافت شناسی تومور، آن را درجه بندی می کند.
سازمان بهداشت جهانی-درجه بندی تومور |
|||
|
انواع تومورها |
مشخصات |
درجه بندی |
آستروسیتومای پیلوسیتیک کرانیوفارنیژیوم گانگلیوسیتوما گانگلیوگلیوما
|
• حداقل بدخیم ( خوش خیم) • احتمال درمان از طریق جراحی • غیر نفوذی • بقای طولانی • رشد آهسته |
درجه بندی اول |
درجه پایین |
آستروسیتمای نفوذی پینئوسیتوما الیگودندروگلیوم خالص |
•دارای رشدی نسبتا آهسته • تا حدی نفوذی • امکان بروز مجدد اینبار به شکل درجه بالا |
درجه بندی دو |
|
آستروسیتمای آناپلاستیک اپندیمومای آناپلاستیک آناپلاستیک الیگودندروگلیوم
|
• بدخیم • نفوذی • امکان رشد مجدد اینبار به صورت درجه بالا |
درجه بندی سه |
درجه بالا
|
گلیوبلاستوم مولتی فرم پینئوبلاستوما مدولو بلاستوما اپندیموبلاستوما |
• خیلی بدخیم • رشد سریع و تهاجمی • نفوذ گسترده • امکان رشد مجدد • در معرض نکروز (بافت مردگی) |
درجه بندی چهار |
دلایل بروز تومورهای مغزی:
تومورهای مغزی زمانی اتفاق می افتند که ژن های کروموزوم یک سلول آسیب دیده و به درستی نتوانند فعالیت کنند. این ژن ها به طور معمول تنظیم کننده میزان تقسیم سلولی بوده (اگر اصلا تقسیم سلولی انجام گیرد) و ترمیم کننده ژن هایی می باشند که خود وظیفه ترمیم نقایص سایر ژن ها را به عهده دارند. این ژن ها همچنین باعث می شوند تا سلول هایی که دیگر قابل ترمیم نمی باشند به خودی خود اقدام به نابودسازی خود کنند. در برخی موارد، یک کروموزوم ممکن است با نقایصی در یک یا چند سلول ایجاد گردد. عوامل محیطی ممکن است باعث آسیب های بیشتری گردند. در مواردیگر، عامل محیطی تنها دلیل آسیب دیدگی ژن ها به شمار می رود. دلیل این امر که چرا برخی از افراد به دلیل قرار داشتن و یا قرار گرفتن در یک محیط خاص در معرض تومورهای مغزی قرار می گیرند، هنوز مشخص نمی باشد. زمانی که یک سلول به سرعت تکثیر شده و مکانیزهایی هم که مسئول کنترل آن هستند، آسیب می بینند، سلول مورد نظر با تکثیر بسیار سریع تبدیل یه یک تومور خواهد شد. اختلال در کارسیستم دفاعی بدن که وظیفه شناسایی و از بین بردن سلول های غیر غادی را به عهده دارد هم می تواند دلیل دیگر تکثیر غیر معمول سلولی تلقی گردد. چرا که برخی از تومورها با تولید موادی باعث می شوند تا سیستم دفاعی بدن نتواند سلول های سرطانی را شناسایی کند. همین امر باعث می شود تا تومور با غلبه برعوامل بازدارنده داخلی و خارجی بتواند به تکثیر سلولی خود ادامه دهد.
توموری که به سرعت در حال رشد می باشد، ممکن است به اکسیژن و مواد غذایی بیشتری پیدا کند که در خون یافت می شود. اما از آنجایی که مواد مغذی خونی تامین کننده نیازهای بافتی بوده و توانایی تولید مواد مغذی بیشتری که توسط تومور مصرف گردد را ندارند، تومور خود اقدام به تولید موادی به نام عوامل آنژیوژنز نموده که باعث افزایش رشد رگ های خونی می گردند. این رگ های جدید تامین کننده مواد غذایی تومور بوده و باعث استقلال آن در تامین مواد غذایی مورد نیازش می گردند. در همین زمینه تحقیقاتی در حال انجام شدن می باشد. اما در کل نیاز به تحقیقات گسترده تری بوده تا این اطلاعات در خدمت روش های درمانی به کار گرفته شوند.
علائم:
علائم با توجه به مکان شکل گیری تومور می تواند متفاوت باشند. اما موارد ذکر شده در زیر می تواند در رابطه با بسیاری از تومورهای مغزی صدق کند.
● سردردهایی که به ویژه در جریان صبح شدت می یابند.
● صرع و تشنج
● ایجاد مشکل در تفکر، بیان و صحبت کردن
● تغییرات شخصیتی
● ضعف و یا فلج در بخش و یا طرفی از بدن
● عدم تعادل و سرگیجه
● تغییرات در بینایی و دید
● تغییرات در شنوایی
● بی حسی و گزگز در صورت
● دل درد و یا حالت تهوع
● گیجی و عدم توانی درک مکانی
تشخیص:
با استفاده از تکنولوژی های پیچیده تصویر برداری می توان مکان این تومورها را مشخص کرد. ابزارهای تشخیص عبارتند از: توموگرافی کامپیوتری، (CT یا CAT اسکن) و تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی ((MRI. از ام.آر.آی می توان در حین نمونه گیری از بافت و حذف تومور استفاده کرد. با استفاده از (MRS) یا طیف سنجی تشدید مغناطیسی هم می توان به بررسی مشخصات شیمییای تومور پرداخت و آسیب طبیعی را نیز در MRI تشخیص داد. توموگرافی تابش پوزیترون هم ( PET اسکن) در شناسایی تومورهای مغزی در حال رشد به کار می رود.
گاهی اوقات تنها راه تشخیص قطعی یک تومور نمونه برداری می باشد. جراح مغز و اعصاب نمونه برداری را انجام می دهد و پزشک آسیب شناسی نیز با تعیین اینکه تومور خوش خیم بوده و یا بدخیم و همچنین مشخص کردن درجه بندی آن شخیص نهایی را ارائه می دهد.
درمان تومور مغزی:
تومورهای مغزی (صرف نظر از اینکه اولیه بوده و یا متاستاتیک، خوش خیم بوده و یا بدخیم) از طریق جراحی، پرتودرمانی و یا شیمی درمانی و یا حتی ترکیبی از آنها مورد معالجه قرار می گیرند. در حالی که پرتودرمانی و شیمی درمانی در خصوص تومورهای بدخیم، تومورهایی که همچنان قسمتی از آنها باقی مانده و یا تومورهایی به کار می رود که ممکن است حتی بعد از برداشتن آنها مجددا رشد کنند، اما در نهایت تصمیم گیری پیرامون نحوه درمان بستگی به عوامل مختلفی داشته و در هر موردی هم متفاوت از دیگری می باشد. هر شیوه درمان خطرات و اثرات جانبی خود را دارد.
جراحی:
این موضوع پذیرفته شده است که برداشت تقریبی و یا کامل یک تومور مغزی آن هم از طریق جراحی برای بیمار مفید می باشد. چالش جراح مغز و اعصاب برداشت تومور مغزی است تا جایی که امکان داشته آن هم بدون اینکه به بافت های مهم مغزی که در عملکرد عصبی (توانایی در حرف زدن، راه رفتن و …) موثر می باشند، آسیبی برسد. به طور سنتی، جراحان مغز و اعصاب با باز کردن جمجمه سعی می کنند تا آنجایی که ممکن است تومور را بردارند. نمونه برداری استریوتاکتیک از دیگر روش های معمولی است که ممکن است قبل از باز کردن جمجمه به کار گرفته می شود. این عمل کوچک به پزشکان اجازه می دهد تا با نمونه برداری از بافت، تشخیص دقیق تری را ارائه دهند. معمولا بعد از اسکن گرفتن از سر بیمار، او را به اتاق عمل می برند تا با سوراخ کردن جمجمه وی به ناحیه مورد نظر دست یابند. در این حین با برداشتن نمونه ای از بافت غیر عادی، آن را زیر میکروسکوپ مورد بررسی قرار می دهند.
در اواخر دهه 90 (1990) دستگاه های کامپیوتری با نام سیستم های هدایت جراحی اختراع شدند. این سیستم ها با هدایت جراح مغزو اعصاب، وی را در مکان یابی تومورهای مغزی یاری می رساندند. این اطلاعات خطرات را کاهش داده و امکان برداشت بیشتری از تومور را فراهم نمودند. در بسیاری از موارد، این سیستم ها امکان برداشت تومورهایی را فراهم می نمودند که قبلا با روش جراحی نمی شد آن ها را از بین برد. با استفاده از برخی از آنها حتی می توان نمونه گیری هایی را انجام داد که دیگر نیازی به وصل کردن فریم به جمجمه بیمار نباشد. یکی از محدودیت هایی که این سیستم ها دارند استفاده از اسکن هایی است (سی.تی.، ام.آر.آی) که قبل از جراحی گرفته می شوند. بنابراین آنها نمی توانند اطلاعاتی را در خصوص تحرکات مغزی که در حین عمل جراحی رخ می دهند، در اختیار جراح مغز و اعصاب قرار دهند. محققان در حال گسترش تکنیک هایی می باشند که با استفاده از التراسوند و اسکنرهای ام.آر.آی بتوان داده های سیستم های هدایت جراحی را در حین عمل، به روز نمود.
روشی وجود دارد به نام تصویرسازی عملکرد زبانی در حین عمل جراحی (Intraoperative language mapping) که از نظر برخی تکنییک مهمی ایست آن هم برای به کاربردن در مورد بیمارانی که عملکرد زبانی آنها ( گلیوم نیکره غالب) تحت تاثیر تومور مغزیشان می باشد. در این روش از آناتومی عملکرد زبانی بیمار (در حالی که وی در وضعیت هوشیار قرار دارد)، تصویرسازی می گردد. این شیوه به جراح این امکان را میدهد تا تشخیص دهد که کدام بخش از تومور بدون اینکه آسیبی به سایر نقاط وارد کند، قابل برداشت می باشد. مطالعات اخیر نشان داده است، تصویر سازی قشری زبانی ممکن است به عنوان روش الحاقی مفید و کارآمد برای برداشت بهینه تومور به کار گرفته شود (آن هم بدون اینکه به نواحی حیاتی عملکرد زبانی آسیبی وارد نماید).
شانت بین بطن های مغزی و حفره پریتوئن جهت تسکین و درمان هیدروسفالی
این روش ممکن است در رابطه با بیمارانی که مبتلا به تومورهای مغزی می باشند، به کار گرفته شود. هر شخصی دارای مایع مغزی نخاعی در درون مغز و یا ستون فقرات خود می باشد که به آرامی در حال گردش می باشد. اگر این جریان مسدود گردد، کیسه ای که حاوی این مایع مغزی نخاعی می باشد ممکن است بیش از حد بزرگ شده و فشاری را به سر وارد کند که منجر به ایجاد وضعیتی به نام ازدیاد غیر عادی مایع گردد. اگر این وضعیت درمان نگردد، منجر به آسیب دیدگی مغزی و حتی مرگ خواهد شد. از این رو جراح مغز و اعصاب به منظور درمان این بیماری ممکن است از روش شنت یا شانت استفاده نموده تا با منحرف نمودن این جریان از مغز، فشار وارده را کاهش دهد. شنت یا شانت لوله نازک و انعطاف پذیری است که یک دریچه داشته و برای تخلیه مایع اضافی از مغز مورد استفاده قرار می گیرد. با استفاده از این روش، مایع مغزی نخاعی به حفره بدنی که حفره صفاقی نام دارد (این ناحیه اطراف اعضای بطنی قرار گرفته)، هدایت می گردد. معمولا شانت به راحتی خراب نمی گردد. اما اگر مسدود گردد، باعث پدید آمدن علائمی در فرد می شود که مشابه همان علائم اولیه ایست که حکایت از ازدیاد غیر عادی مایع مغزی در وی داشته است. سردرد، تهوع، مشکلات بینایی، گیجی و بی حالی علائم تجمع غیر عادی مایع مغزی نخاعی است.
پرتو درمانی:
در روش پرتو درمانی از اشعه ایکس با انرژی بالا استفاده می شود تا بدین طریق سلول های سرطانی و غیر عادی کشته شده و اندازه تومور نیز کوچکتر گردد. اگر از طریق جراحی نتوان تومور را نابود نمود، ممکن است از روش پرتو درمانی برای اینکار استفاده شود.
روش استاندارد پرتو درمانی خارجی:
در پرتو درمانی خارجی، پرتوها تنها به ناحیه تومور تابانده شده، بنابراین باقی نواحی از معرض این تابش ها در امان می مانند. خطرات پرتودرمانی طولانی مدت با استفاده از روش های جدید کاهش یافته است. از این رو در کنار روش هایی نظیر رادیوتراپی تطبیقی سه بعدی از آی.ام.آر.تی که شیوه جدیدتر رادیوتراپی تطبیقی سه بعدی است، استفاده می گردد.
درمان با پرتوی پروتون:
در این روش از نوع خاصی از پرتوهای پروتونی استفاده می شود که فرمی از رادیواکتیو می باشند. این پرتوها مستقیما به تومور تابیده می شوند. مزیت این روش آسیب کمی ایست که به بافت های اطراف تومور وارد می گردد.
جراحی تشعشعی استریوتاکتیک (گامانایف، سایبرنایف، نوالیس):
در این روش پرتوهای تابشی به بافت مورد نظر تابانده می شوند. هدف از به کارگیری این روش، کمتر آسیب دیدن بافت های اطراف تومور می باشد. در حال حاضر هیچ داده ای موجود نمی باشد که به ما نشان دهد، کدام روش بر سایر روش ها آن هم از لحاظ نتایج بالینی برتری دارد.
شیمی درمانی:
شیمی درمانی به عنوان روشی موثر در درمان برخی از تومورهای مغزی کودکان نظیر لنفوم و الیگودندروگلیوم به کار گرفته می شود.
در حالی که ثابت شده است، شیمی درمانی وضعیت بقای بیماران مبتلا به بدخیم ترین تومورهای مغزی را بهبود می بخشد، اما این روش تنها در 20 درصد از بیماران موثر واقع می شود. پزشکان نیز قبل از آغاز دوره درمان قادر به پیش بینی این موضوع نمی باشند که چه بیمارانی نسبت به شیمی درمانی واکنش مثبت نشان داده و از آن نفع خواهند برد. از این رو برخی از پزشکان به دلیل اثرات جانبی شیمی درمانی ( زخم ریه، ضعف سیستم ایمنی بدن، دلدرد و … ) از این روش استفاده نمی کنند. هدف از شیمی درمانی تحمیل آسیب سلولی است. سلول ها از طریق بافت های سالم زودتر بهبود می یابند تا توسط بافت های سرطانی. مقاومت پذیری در شیمی درمانی زمانی اتفاق می افتد که دارو بر بافت آسیب دیده هیچ تاثیری نداشته و یا اینکه توان گذر از جریان خون و رسیدن به مغز را نداشته باشد. علت این امر می تواند مانعی باشد که سد مغزی خونی نام دارد.
برخی از محققان به دنبال آن هستند تا با ایجاد اختلال در کار سد مغزی خونی و یا تزریق دارو به تومور و مغز کارآمدی روش شیمی درمانی را افزایش دهند. هدف از تجویز برخی از داروها نیز بیش از آنکه کشتن سلول های سرطانی باشد، جلوگیری از رشد بیشتر تومور است. برای مثال در درمان سرطان سینه از دارویی به نام تاموکسیفن استفاده می شود که هدف از آن جلوگیری از رشد تومور می باشد. (تومورهایی که نسبت به سایر شیوه های درمان از خود مقاومت نشان می دهند). در سال 1996، سازمان غذا و داروی آمریکا استفاده از ویفرهای آغشته به داروی شیمی درمانی را مجاز اعلام کرد. جراحان مغز و اعصاب در حین عمل جراحی می توانند از این ویفرها استفاده نمایند. این ویفرها دارو را به طور آهسته ای در میان تومور جایگذاری می کنند. از این طریق است که بیمار از طریق اثرات جانبی سیستمیک درمان، تحت شیمی درمانی قرار می گیرد.
شیوه های درمانی در دست تحقیق:
در حال حاضر روش های درمانی بسیاری در دست تحقیق می باشند (به ویژه در رابطه با تومورهایی که پیش بینی نتیجه درمان آنها از طریق شیوه های درمانی متداول امکان پذیر نمی باشد). اینکه شیوه های درمانی جدید مثمرثمر واقع خواهند شد یا نه هنوز نامشخص می باشد. این شیوه های درمانی بر اساس پروتکل های خاصی انجام می گیرند که در آن از روش هایی نظیر روش درمانی ضد رگ زایی، ژن درمانی، تمایز درمانی، استفاده از سلول های بنیادی و استفاده از سم های هدف دار نیز بهره گرفته می شود. روش درمان ترکیبی نیز ممکن است با کمترین اثرات جانبی موثر واقع گردند.